بسم الله الرحمن الرحیم-بعداز مدتی من اخیرا سری به سیات استادمعزز جناب دکترحدادعادل رحمت الله علیه زدم درسهائی از مثنوی مولانا بوددرس اول را گوش کردم- یک جرقه ای درمن زده شد-که مطلب بایدچگونه باشد که بعضی مطالب کهتوسط اصستاد معزز ردمیشود درست است ولی به نحو دیگری است-ریشه این سماع از مسیحیت است- مسجد سیستین که شاهرکارهای میکالانژ است درک عرفانی وموضوعاتی است که در میکالنژ تاثیر شدیدیداشته است موضوعاتی هستند مانند حضرت موسی علیه السلام وفر عون داشته استکه جدال حق وباطل است واز طرفی هم عرفانی است اینهارا کشیده است بعد مردم رادعوت کرده است که بصورت سنت گالری کهمین عنوان هم روی ان مانده است دور ان بگردند وسرانجام تاثیرات خودرا درروی یک صندلی کنار یک میزباکاغذی که دراختیار انها میگذاشتندبنویسند بعضی ها زمانی که به نقاشی جهنم میرسیدند غش میکردند وحلات عجیبی به انها دست میداد وذکر الهی راتکرار میکردند کهحضرت مسیح علیه الشسلام به پطروس یادداد وفرمودند کلید های بهشت هستندکهدراسلام هم ذکر این اسما مفاتیح جنت هستند واسم اعظم تمام قفل هارا اززمین تا عرش باز میکند افرادی که این نقاشی ها دیدند وسپس ایات انجیل رادراین باره خواندند شعر گفتند نقاشی کردندمجسمه ساختند وبحث ها ی عرفانی وغیره انجام دادند این سنت واردکلیساهای کاتولیک در اورپا شد که دور ستونها ووسط دیوار این نقاشی وایات انجیل نوشته میشدبعدا برای انکه افرادخسته نشوند عدهای ترانه هائی دروصف خداوند وحضرت مسیح علیه السلام میخواندند زمانی که مولانا به ترکیه رفت احتمال دارد مریدان هم چنین چیزی را طلب میکردند که ایشان فرموده استکهمن درقران سیر میکنم وموضوعاتی را انتخاب میکرده است که جدال حق بر باطل باشد ویاجنبه عرفانی داشته باشد ومریدان این اشعاررا دور ستون ودرروی دیوارها روی پارچه ای شی مینوشتندواویزان میکردند وجناب مولانا انهارا میخواند وتعلیم میدادکه کاشکی نقاشی هم داشت- وسپس محفل شروع میکرد سئوال کردن وتاثیرات انرا برخود گفتن کم کم ذکر الهی دم گرفته میشد عده ای که بوجد اماده بودنددوره محفل میگشتندودیگرانهم ذکر میگفتندودم میگرفتند تا همگی به صحنه می امدند مانند عزداری امام حسین علیه السلام ما وممکنبوداز خودهم بیخودشوند بعد به صورت امروزی نمادین انرا نمایش میدهند